پرسش :

شبهه اول: چگونه ممکن است منظور از «ابناها» (فرزندان ما)، حسن و حسین باشد و منظور از «نساءنا» (زنان ما)، فقط فاطمه زهرا و منظور از «انفسا» تنها على باشد در حالى که این کلمات جمع‌اند و صیغه بر بیش از دو...


پاسخ :
پاسخ از حجت‌ الاسلام عباس الهی، عضو گروه تفسیر مجتمع آموزش عالی امام خمینی جامعة المصطفی (ص):
 

پاسخ شبهه اول:

اولاً: اطلاق صیغه جمع بر مفرد یا بر تثنیه (دو نفر) تازگى ندارد، و در ادبیات عرب و قرآن موارد زیادى از آن را مى‌توان دید. در توضیح آن باید گفت که: بسیار می‌شود که به هنگام بیان یک قانون، با تنظیم یک عهدنامه، حکم به صورت کلى و به صیغه جمع آورده مى‌شود، و مثلاً در عهدنامه چنین مى‌نویسند که مسئول اجراى آن امضاگنندکان عهدنامه و فرزندان آن‌ها هستند، در حالى که ممکن است یکى از دو طرف تنها یک یا دو فرزند داشته باشد، این موضوع هیچ گونه منافاتى با تنظیم قانون و با عهدنامه به صورت جمع ندارد.

خلاصه این که ما دو مرحله داریم: یکى مرحله قرارداد، دیگرى مرحله اجرا. در مرحله قرارداد گاهى الفاظ به صورت جمع ذکر مى‌شود تا بر همه مصادیق تطبیق گردند، ولى در مرحله اجرا ممکن است مصداق، منحصر به یک فرد باشد و این انحصار در مصداق منافاتى با کلى بودن مسئله ندارد. به عبارت دیگر پیغمبر(ص) موظف بود طبق قراردادى که با مسیحیان نجران بسته بود همه فرزندان و زنان خاص خاندانش و تمام کسانى که به منزله او بودند را به همراه خود به مباهله ببرد، ولى اینها مصداقى جزء دو فرزند و یک زن یک مرد نداشت.

ثانیاً: مقصود نهایى از این نفرین این بود که یکى از دو طرف با همه نفراتش از صغیر و کبیر و مرد و زن براى همیشه هلاک گردد، مفسرین هم اتفاق دارند و روایات هم معتقدند، تاریخ هم مؤید است که رسول اکرم(ص)، وقتى براى مباهله حاضر مى‌شدند احدى به جز على، فاطمه، حسن و حسین را با خود نیاورد؛ پس از ناحیه آن جناب کسى حضور نداشت مگر دو نفر، دو فرزند و یک زن و با آوردن اینان رسول اکرم(ص) امر پروردگارش را امتثال نمودند.

ثالثاً: مراد از لفظ آیه چیزى است، و مصداقى که حکم آیه به حسب خارج منطبق بر آن است چیزى دیگر، و این بار اول نیست که خداوند حکم یا وعده را که بر حسب خارج بر یک نفر منطبق است به طور دسته جمعى حکایت مى‌کند، مثلاً: با آن که فرد معینى زن خود را ظهار کرده بود و آیه در شأن او نازل شده بود مى‌فرماید: «الَّذینَ یُظاهِرُونَ مِنْکُمْ مِنْ نِسائِهِمْ ما هُنَّ أُمَّهاتِهِمْ إِنْ أُمَّهاتُهُمْ إِلاَّ اللاّئى وَلَدْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَیَقُولُونَ مُنْکَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَ زُورًا وَ إِنَّ اللّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ؛ از میان شما کسانى که زنانشان را ظهار مى‏‌کنند [و مى‏‌گویند پشت تو چون پشت مادر من است‏] آنان مادرانشان نیستند مادران آنها تنها کسانى‏اند که ایشان را زاده‏‌اند و قطعاً آنها سخنى زشت و باطل مى‏‌گویند و [لى‏] خدا مسلماً درگذرنده آمرزنده است».(۳)

باز در مورد همان یک نفر به صورت دسته جمعى مى‌فرماید: «وَ الَّذینَ یُظاهِرُونَ مِنْ نِسائِهِمْ ثُمَّ یَعُودُونَ لِما قالُوا فَتَحْریرُ رَقَبَهٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَتَمَاسّا ذلِکُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ؛ و کسانى که زنانشان را ظهار مى‏کنند سپس از آنچه گفته‏اند پشیمان مى‏شوند بر ایشان [فرض‏] است که پیش از آنکه با یکدیگر همخوابگى کنند بنده‏اى را آزاد گردانند این [حکمى‏] است که بدان پند داده مى‏‌شوید و خدا به آنچه انجام مى‏‌دهید آگاه است».(۴) و درباره شخص واحدى که گفته بود خدا فقیر است و من توانگرم، به صورت دسته جمعى فرموده: «شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِمًا بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم‏؛ خدا که همواره به عدل قیام دارد گواهى مى‏‌دهد که جز او هیچ معبودى نیست و فرشتگان [او] و دانشوران [نیز گواهى مى‏‌دهند که‏] جز او که توانا و حکیم است هیچ معبودى نیست».(۵)

در پاسخ شخص واحدى که پرسیده بود چه چیزى را انفاق کنیم؟ به صورت دسته‌جمعى فرمود: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ اْلآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ» و از این قبیل آیات بسیارى وجود دارد که به لفظ جمع نازل شده است در حالى که مصداق خارجى آن به حسب شأن نزول فرد معینى است.
 

پاسخ شبهه دوم:

در این جا باید گفت، مقام آن آیات که از یک نفر تعبیر به جمع آورده با مقام آیه مورد بحث فرق دارد و آن این است که در آیاتى که لفظ جمع را در مورد مفرد اطلاق کرده براى این بوده که فرد دخالت نداشته، و آنچه از آن فرد سرزد ممکن است از دیگران هم سر بزند، پس دیگران هم در آن عمل و ملحق شدن به مورد آیه شریک آن فردند، پس باید لفظ را جمع بیاورد تا اگر دیگران هم خواستند آن عمل را انجام بدهند، حکمش را بدانند، اما در جایى که ممکن نیست عمل مورد از نظر دیگران سربزند و عمل مورد آیه چیزى نیست که براى دیگران هم پیش بیاید، بدون شک نباید لفظ را جمع بیاورد، و آیه مورد بحث هم که راجع به مباهله است از این قبیل آیات است، چون مباهله رسول اکرم(ص) با مسیحیان نجران چیزى نیست که جزء در مورد خودش اتفاق بیفتد، پس اگر در همین مورد که اتفاق افتاده مدعیان در هر طرف به وصف جمع و چند نفرى نبوده باشند، نباید مى‌فرمود: «کاذبین» (با صیغه جمع) اما چون دو طرف جمع‌اند؛ لذا با صیغه جمع ذکر کرده است و بر معنا و مصداق جمع نیز دلالت دارد.
 

پاسخ شبهه سوم:

 از صدر آیه چنین بر مى‌آید، اما توجه به آیه ذیل چیز دیگرى را مى‌رساند و آن جمله «على الکاذبین» است که گویاى این مطلب است که در یکى از دو طرف محاجه، دروغگویانى هستند و این تمام نیست مگر این که در هر یک از دو طرف جماعتى دعوت باشند، حال چه راستگو و چه دروغگو، پس جمله ثابت مى‌کند کسانى که با رسول اکرم(ص) بودند با او در دعوى نبوت و دعوت به یکتاپرستى شریک بوده‌اند و شرکاى او هستند که این خود دلالت بر عظمت مقام و منزلت آن‌هاست.
 

پاسخ شبهه چهارم:

البته باید دانست که این طرز فکر، اندیشه غلطى است که از جاهلیت به یادگار مانده است و قرآن با این تفکر به شدت به مبارزه برخواسته است. در سوره انعام، آیه ۸۵ مى‌خوانیم: «مِنْ ذُرّیَّتِهِ داوُودَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِى الْمُحْسِنینَ* وَ زَکَرِیّا وَ یَحْیى وَ عیسى وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحینَ؛ و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را به راه راست درآوردیم و نوح را از پیش راه نمودیم و از نسل او داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را [هدایت کردیم‏] و این گونه نیکوکاران را پاداش مى‏دهیم. و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را که همه از شایستگان بودند». همان طور که مى‌ببینیم در این آیه حضرت عیسى از فرزندان ابراهیم شمرده شده در حالى که وى فرزند دخترى ابراهیم است.
 

پاسخ شبهه پنجم:

در این آیه رسول خدا(ص) دعوت کننده است و او نمى‌تواند خودش را فرابخواند بلکه باید دیگرى را فراخواند. پس چون در این دعوت فرزندان و زنان معلوم‌اند و خود رسول خدا(ص) هم نمى‌تواند مصداق انفس باشد ناگزیر دعوت انفس متوجه على مى‌گردد، زیرا شخص دیگرى در آنجا وجود نداشته است که بتواند مصداق انفس قرار گیرد و اگر مطلب غیر از این باشد معناى آیه باطل خواهد بود.
 

پاسخ شبهه ششم:

با توجه به اسناد تاریخى و روایاتى که از هر دو گروه شیعه و سنى نقل شده است که تنها مرد حاضر در این مباهله به همراه پیامبر اکرم،(ص) على(ع) بوده است، چنین ادعاها و روایاتى کاذب و جعلى است.

منبع: بنیاد پژوهشی ترویجی مباهله